کاوه ایرانی

از ایرانم از شهر آزادگان، ایرانشهر - زاد روزم اول شهریور ماه 2514 برابر با 1334 خورشیدی در خیابان محمد رضا شاه کوچه کاوه - تحصیلاتم در دو رشته حسابداری و در ادامه مدیریت صنعتی - روزنامه نگاری را در مجله دختران و پسران سپس مجله جوانان آموختم و دوره کارآموزی را به پایان رساندم .

14 امرداد ماه سالروز نهضت مشروطیت

 کاوه ایرانی

در صد و دو سال پیش با کوشش تعداد اندکی از میهن پرستان حرکتی ملی به ثمر نشست و در سیزدهم امرداد ماه 1285 خواست مشروطه خواهان که با دور اندیشی از حرکت های غیر ملی و مشروعه خواهان نشات گرفته بود به بار نشست.  بالاخره سلطان قاجار «مظفرالدين شاه» در مقابل خواست و اراده ملی عده ای هر چند اندک اما روشنفکر و میهن پرست با پشتوانه مردمی تمکين کرد و به خواست آنان تن داد. اين نهضت ملی از تهران به شيراز و تبريز و اصفهان نيز بسط يافت تا اينکه به علت خرافاتی بودن سلطان و اطرافيانش این فرمان  در روز  14 امرداد ماه 1285 امضا شد.

البته ریشه اصلی پا گرفتن این نهضت ملی را باید در فساد و استبداد سلاطین قاجار و تجاوز و تعدی شاهزادگان و وابستگان این خانواده که بر مال و جان و ناموس رعایا «اکثریت مردم» احاطه داشتند و همچنین زیاده خواهی و استعمار حاکمان ولایات در پناه دولت های بیگانه و اشغالگر ایران (انگلیس و روس) در آن عصر دانست. 

عده ای روحانی که نگران نفوذ روسو فيل ها در ميان دربايان قاجار بودند به بهانه اهانت به آنها در زمانی که فساد، بی عدالتی و تجاوز به مال و زندگانی مردم از سوی وابستگان به خاندان قاحار مملکت را فرا گرفته بود حرکتی را آغاز کردند که نهايتا به مشروطه گرائيد. در اهانتی که کارگزان بانک روس به اجساد مردگان و قبرستان مسلمانان روا داشته بودند به این اعتراض دامن زده شد و در پی جنگ روسیه با ژاپن قیمت قند افزایش یافت؛ و دولت قاجار دو تن از تجار سر شناس بازار را به چوب بست و این عمل باعث شد تا بازار تعطیل شود و مردم و روحانیون در مسجد گرد آیند و از این پس مساجد پایگاه قیام و نهضت گردند.

سپس با دخالت روشنفکران کم کم مردم به شناسایی حقوق حقه خود آشنا شدند و خواسته تاسیس عدالتخانه را سر لوحه اهداف خود قرار دادند. از طرفی تحصن روحانیون در صحن حرم حضرت شاه عبدالعظيم در شهر ري و سرانجام مهاجرت به قم و بسط  نشستن به روند نهضت کمک کرد. در اصل روشنفکران اين حرکت را بهانه کرده و ابتکار عمل را در دست گرفتند.  به اين ترتيب که عده ای روشنفکر در باغ سفارت بريتانيا در قلهك تهران اجتماع کردند و اينکار آنان مظفرالدين شاه را به وحشت انداخت و در پی هيجان مردم و احساس خطر از سوی شاه فرمان مشروطیت به شاه تحمیل و ناچار به امضای آن شد.

برای تهیه این فرمان و همچنین راضی کردن شاه میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدر اعظم بسیار کوشا بود.

متن فرمان که اصل آن  به خط احمد قوام « قوامالسلطنه» است بقرار زیر می باشد:

جناب اشرف صدراعظم میرزا نصرالله خان مشیرالدوله

 از آنجا که حضرت باریتعالی جل شانه سر رشته ترقی و سعادت ممالک محروسه ایران را بکف کفایت ما سپرده و شخص همایون ما را حافظ حقوق قاطبه اهالی و رعایای صدیق خودمان قرار داده لهذا در این موقع که اداره همایون ما بر این تعلق گرفت که برای رفاهیت و امنیت قاطبه اهالی ایران و تشیبد مبانی دولت اصلاحات مقننه به مرور در دوائر دولتی و مملکتی به موقع اجرا گذارده شود چنان مصمم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان قاجاریه و علماء و اشراف و ملاکین و تجار و اصنلف بانتخاب طبقات مرقومه در دارخلافه تهران تشکیل و تنظیم  شود که در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازم را به عمل آورده به هیئت وزرای دولت خواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد اعانت و کمک لازم را بنماید و در کمال امنیت و اطمینان عقاید خود را در خیر دولت و ملت و مصالح عامه و احتیاجات قاطبه اهالی مملکت به توسط شخص اول دولت به عرض برساند که به صحه همایونی موشح و به موقع اجرا گذارده شود. بدیهی است که به موجب این دستخط مبارک نظامنامه و ترتیبات این مجلس و اسباب و لوازم تشکیل آن را موافق تصویب و امضای منتخبین از این تاریخ معین و مهیا خواهد نمود که به صحه ملوکانه رسیده و بعون‌الله تعالی مجلس شورای ملی مرقوم که نگهبان عدل است افتتاح و به اصلاحات لازمهء امور مملکت و اجراء قوانین شرع مقدس شروع نماید و نیز مقرر می‌داریم که سواد دستخط مبارک را اعلان و منتشر نمایند تا قاطبه اهالی از نیات حسنه ما که تماماً راجع به ترقی دولت و ملت ایران است کماینبغی مطلع و مرفه‌الحال مشغول دعاگوئی دوام این دولت و این مجلس بی‌زوال باشند -- در قصر صاحبقرانیه به تاریخ چهاردهم جمادی الثانیه ۱۳۲۴ هجری در سال یازدهم سلطنت ما

چون در این فرمان با ذکر « شاهزادگان قاجاریه و علماء و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف » ذکری از دیگر طبقات مردم نشده بود، به در خواست نمایندگان پناهندگان سفارت، فرمان دیگری صادر شد:

جناب اشرف صدراعظم میرزا نصرالله خان مشیرالدوله

در تکمیل دستخط سابق خودمان مورخه چهاردهم جمادی‌الثانیه ۱۳۲۴ که امر و فرمان صریحاً در تأسیس مجلس منتخبین ملت فرموده بودیم مجدداً برای آنکه عموم اهالی و افراد ملت از توجهات کامله ما واقف باشند امر و مقرر می‌داریم که مجلس مزبور را به شرح دستخط سابق سریعاً دایر نموده بعد از انتخابات اجزاء مجلس فصول و شرایط نظام مجلس شورای اسلامی را مطابق تصویب و امضای منتخبین به طوری که شایسته مملکت و و ملت و قوانین شرع مقدس باشد مرتب بنمائید که به شرفعرض و امضای همایونی ما موشح و مطابق نظامنامه مزبور این مقصود مقدس صورت و انجام پذیرد

    در فرمان دوم و یا متمم فرمان نخست عبارت « منتخبین ملت » آمده و نیز به جای « مجلس شورای ملی » از "مجلس شورای اسلامی" نام برده شده است.

بعد از اعلام فرمان انتخاباتی صورت گرفت که نه مردم بلکه افراد ذی نفوذ شهر ها که اغلب از روحانیون, تجار و وابستگان خاندان قاجار بودند عده ای نورچشمی انتخاب شدند و مجلس يکم در 13 مهر ماه 1285 خورشیدی «18 شعبان 1324 هجری قمرری» با حضور شاه در کاخ  گلستان گشايش يافت.

این مجلس که مجلس شورای ملی نام نهاده شد به تدوین قانون اساسی مبادرت کرد و  توانست تا در آخرين روزهای زندگی مظفر الدين شاه  14دی ماه 1285 (14 ذيقعده  1324 ه.ق.) پنجاه و يک اصل نظام نامه مجلس از قانون اساسی به امضای شاه برساند.

پس از در گذشت شاه نمایندگان مجلس متمم قانون اساسی را تدوین و تصویب نمودند؛ تا بالاخره در تاریخ 2 تیر ماه 1287 خورشیدی  « جمادى الثانى ۱۳۲۶ قمری » محمد علی شاه فرمان به توپ بستن مجلس را به کلنل لیاخوف رییس قزاقخانه روسی صادر کرد و بدین صورت مجلس اول از کار باز ماند و منحل شد و نمایندگان مشروطه خواه در باغشاه زندانی و عده ای هم به قتل رسیدند و عده دیگری  به سفارتخانه های بيگانه در خاک ایران پناهنده شدند و سپس در سراسر کشور حکومت نظامی برقرار شد در پی آن محمد علی شاه مجلس فرمایشی با حضور شاهزادگان و وابستگان دربار تشکیل داد که محمد مصدق نیز یکی از این نمایندگان بود او که قصد داشت در دوره اول مجلس شواری ملی نماینده شود با تقلب در سن خود توسط تجار و بازرگانان اصفهان بنا بر توصیه پدر زنش امام جمعه اصفهان بدون آنکه در اصفهان زندگی کرده باشد و بدون شناخت کافی تجار اصفهانی؛ او را انتخاب کردند که با مخالفت نماینده استان کرمان مواجه شد و پس از اینکه نمایندگان مجلس متوجه تقلب او شدند اعتبار نامه او را تصویب نکردند و از مجلس خارج شد. او دو سال بعد با حضور خودش در مجلس فرمایشی و منتخب صد در صد محمد علی شاه شرکت نمود و بدین صورت تجربه نمایندگی محلس را بدست آورد.

نباید از خاطر برد رشادت های فرزندان ایران در زمانی که میهن به آنها نیاز داشت سراسیمه آمدند و برای نجات ایران همچون ستارخان و باقرخان به یاری مشروطه خواهان پیوستند و با دفاع و ایثار جان این درخت نو پای آزادیخواهی را بر پا نمودند تا جایی که ستارخان این سردار ملی در پاسخ سفیر روس مبنی بر اینکه پرچم روسیه را سر در منزلش بزند تا از حمایت روس ها برخوردار شود می گوید من می خواهم هفتاد و دو ملت زير بیرق ایران باشند چگونه بیرق شما را برای حفظ جانم بر بالای سرم بپذیرم «قابل توجه پان ترکیست ها».  

سر انجام محمد علی شاه به سفارت روسیه پناهنده شده و نمایندگان و اطرافیان منتخب او به ناچار یا ایران را ترک کردند « البته به بهانه تحصیل در فرنگ » و یا به توطئه بر علیه نهضت مشروطیت بر خواستند.

تا تشکیل مجلس دوم شورای ملی که اینبار با همت و پیروزی مشروطه خواهان برگزار شد مدت یک سال و پنج ماه گذشت و در 24 آبان ماه 1288 افتتاح گردید و در 3 دی ماه 1290 تحت فشار استعمار تعطیل گردید.

مجلس سوم پس از یک دوره سه ساله در 14 آذر ماه 1293 شروع به کار نمود و کمتر از یکسال با آغاز جنگ جهانی دوم در 21 آبان ماه 1394 به کار خاتمه داد.

مجلس چهارم شش سال بعد در اول تیر ماه 1300 آغاز بکار کرد و این در حالی است که رضا خان سردار سپه در صحنه سیاسی ایران ظهور کرده بود و درست در مدت تعیین شده یعنی دو سال در خرداد ماه 1302 به کار خاتمه داد.

از این تاریخ به بعد مجلس شواری ملی زودتر ار موعد منحل نگردید بجز دوره هفدهم که توسط محمد مصدق نخست وزیر و با همان سبک و سیاق خاندانش قاجار و خصوصا محمد علی شاه مجلس را در یک جو ارعاب و وحشت منحل نمود.

تقریبا با شرح مختصر آنچه طی پانزده سال نخست بر ایران گذشت روشن می شود که روشنفکران مشروطه خواه بجز داشتن مجلس آنهم در سه دوره که هیچکدامشان طول برگزاریشان به دوسال نرسید از مشروطه خواهی به هیچ جایی دست نیافتند و فقط بر روی کاغذ مشروطیت تحقق یافته بود و این را بجز نیت پلید قاجار ها نمی توان نام دیگری بر آن نهاد.

از این رو روشنفکران دوره مشروطه از زمانه درس عبرت گرفتند و پی بردنند که برای اجرای خواست مشروطیت ایران نیاز به شخصیت توانمند دارد؛ شخصیتی که بتواند امنیت کشور را تضمین کند و امکان به اجرا در آوردن خواست مشروطه خواهان را عملی نماید؛ بویژه که در نهضت مشروطیت زنان نیز نقش به سزایی داشتند اما همچنان آنان را ضیفه می خواندند و انسان درجه دو بحساب می آوردند؛ وضعیت عدالتخانه همچنان در ابهام مانده بود و از خواست مشروطه خواهان فقط برقراری مجلس شورای ملی عملی شده بود که دوره اول آن با به توپ بستن مجلس و از طرفی انتصاب نمایندگان از طرف همان هایی که مورد اعترض آزادیخواهان و عاملی برای عقب نگهداشتن ایران بودند چاره این درد نبود و ایران انتظار فرزندی را می کشید تا بتواند نفس بکشد.

کشور در چنین شرایطی دستخوش ناامنی و آشوب و تجزیه شده بود از یک طرف میرزا کوچک جنگلی دست به شورش زده بود و با کمک از روسها گیلان را از ایران جدا کرده و اعلام حکومت جمهوری سوسیالیستی کمونیستی گیلان را نموده بود و با دو هزار نفر از قشون روسیه کمونیست دست به انتشار پول زده و تنها به گیلان هم راضی نبود که قصد داشت تا به اربابان روسی خود این خدمت را بکند و با فتح تهران روس ها فاصله خود را با آب های گرم خلیج پارس نزدیک گردانند.

 ایران بین سالهای 1285 تا 1300 در تب ناامنی؛ فقر؛ بیماری؛ قحطی و عقب ماندگی و تجزیه همچنان می سوخت تا اینکه فرزند بر آمده از خواست مشروطیت رضا خان میر پنج پا بر عرصه سیاست ایران گذاشت و با کمک و یاری روشنفکران عصر مشروطیت رضا خان سردار سپه و سپس صدراعظم و به شاهنشاهی ایران رسید و در مدت کوتاه بیست ساله توانست بیشتر خواست و نیاز جامعه را برای یک بازگشت از یک کشور عقب مانده تحقق بخشد و ایران را از زیر استعمار انگلیس و روسیه نجات دهد افسوس که دو ابرقدرت در سوم شهریور ماه 1320 ایران را اشغال کردند و در راه ادامه مشروطیت و آزادیخواهی وقفه ایجاد کردند.

باید در سالروز نهضت مشروطیت یاد همه سرداران دلاور و میهن پرست ایران را که با تمام توانشان کوشیدند گرامی بداریم و به سهم خود بکوشیم تا همیشه کشورمان را از یوغ استعمار نجات دهیم.این عزم و حرکت ملی یقینا مردمانی را می طلبد که بجز عشق به ایران در سر سودای دیگر نداشته باشند و این چنین عزمی یکپارچگی ملی و تمامیت ارضی ایران که خواست اهریمنان ایران نیست را حفظ خواهد کرد و هیچ نگرانی از عده ای فریب خورده و اجیر شده سیاست های بیگانه دولت های امریکا و اسراییل با نام های پان ترکیست ها  و پان بلوچ ها، پان کرد و پان خوزستانی های جدائی طلب  . . .  . .  . برای تجزیه ایران نخواهد بود.

به امید همبستگی ملی ایرانیان 


گزارش تخلف
بعدی