| |
جشن مهر
كاوه ايراني
پارسی |
1 |
هرمَزد |
1 |
بهمن |
2 |
اردیبهشت |
3 |
شهریور |
4 |
سپندارمذ |
5 |
خورداد - خرداد |
6 |
امرداد |
7 |
دی ، دی بآذر |
8 |
آذر |
9 |
آبان |
10 |
خور - خیر - خورشید |
11 |
ماه |
12 |
تیر |
13 |
گوش |
14 |
دی ، دی بمهر |
15 |
مهر |
16 |
سروش |
17 |
رشن |
18 |
فروردین |
19 |
ورهرام |
20 |
رام |
21 |
باد |
22 |
دی ، دی بدین |
23 |
دین |
24 |
ارد |
25 |
اشتاد |
26 |
آسمان |
27 |
زامیاد - زمی - زمامیاد |
28 |
مانتره سپند - ماراسپند - مهرسپند |
29 |
انارم - انیران |
30 |
روز زیادی |
31 |
ايرانيان در عهد باستان روزگار را به شادي مي گذارندند و جشن هاي فراوانی داشتند؛ از اين رو آنها انسانهاي سرخوش؛ خرسند؛ نيك انديش و شادمانی بودند و نه افسرده و ماتم زده.
تعداد اين جشن ها در سال از 73 جشن تجاوز داشت؛ بخشی از اين چشن ها بر پايه نام گزاری روزهاي ماه بود و هر هنگام که نام آن روز با نام ماه برابري می کرد آن روز را جشن می گرفتند.
از جمله اين جشن ها مهر گان يا جشن مهر بود كه اعتقاد داشتند در اين روز مردم ايران، به سرکردگی فريدون کيانی و با خروش کاوه آهنگـر بر ضحاک ماردوش و ستمگـر پيروز شدند.
نام گزاری اين جشن همچنان كه پژوهنده ارزنده، " هاشم رضی " به آن اشاره دارند و واژهی " گان " را پسوندی میداند برابر با معنی جشن، بنا براين يا بايد گفت جشن مهـر و يا مهرگان.
ايرانيان باستان در سالشمار خود سال را به دو فصل تابستان و زمستان تقسيم نموده بودند؛ تابستان هفت ماهه و زمستان پنج ماهه كه بر همين اساس دوازده ماه سی روزه و با محاسباتی كه داشتند و براي رسيدن به برابري روز و شب اعتلای بهاري در پايان ۵ روز ديگر نيز بر آن می افزودند که آن را بهيزک، يا پنجه دزديده شده مي ناميدند؛ از آنجايي كه درازای سال ايرانی، ۳۶۵ روز و 5 ساعت و 48 دقيقه و 46 ثانيه میباشد؛ تا پيش از اينكه خيام نيشابوري « ۱ » با كوشش بسيار سال شماری نو و حساب شده را بررسی و برآورد و جايگزين سال شمار یزدگری نمايد؛ شانزدهمين روز از هر ماه مهر نام داشت و برابري روز مهر در ماه مهر برابر بود با شانزدهم مهر و مهرگان را در آن روز جشن میگرفتند. اين همان روزی است که در بيشتر کشور های غربی ازجمله کانادا بنام روز شکر گذاری نام گذاری شده و به منظور قدر شناسی از کشاورز و زمين که تدارک کننده خوراکی ها است جشن گرفته می شود. اين جشن در همان روز در آمريکا با نام " کولومبوس " برای شکرگذاری است و آمريکائی ها در ماه نوامبر روز ديگری بنام شکر گذاری دارند.
پس از اينكه سالشمار جلالی توسط خيام برآورد گرديد ۶ ماه نخست سال ۳۱ روز، ۵ ماه پس از آن ۳۰ روز و ماه دوازدهم ۲۹ روز شد و از آنجا که درازای سال ايرانی، ۳۶۵ روز و 5 ساعت و 48 دقيقه و 46 ثانيه میباشد. این زمانهای هـر سال را تا چهار سال روی هم می گزاردند تا بشود ٢۴ساعت كه مي شود يک شبانه روز، سپس آن يک روز را در سال چهارم بر ماه اسفند، اسپند و يا سپندارمز، میافرايند و ماه دوازدهم را نيز ۳۰ روز بر میشمارند و آن سال را کبيسه مینامند).
پیش از گاهشمار جلای؛ ایرانیان هر صد و بیست سال یک ماه کبیسه می گرفتند.
عده ای بر این عقیده هستند که؛ پس از اينكه شش ماه اول سال سي و يك روز گرديد روزهاي ماه از ماه دوم سال تغيير مي كند و مهر روز از ماه مهر به دهمين روز مهر ماه مي رسد زيرا بر پايه همان محاسبات سالشمار یزگردی یکصدا و نود ششمین روز از سال در سالشمار نوين روز دهم ماه مهر است.
اما همیشه یک پرسش بی پاسخ می ماند و آن اینکه اگر منظور از چشن مهر روز اعتدال پاییزی است که این روز بر اساس گاهشمار چلالی اول مهر ماه است و اگر صرفا بر مبنای نام گذاری روز ها است چرا برای آن پنج روز نام گذاری نشده در پایان سال چاره ای اندیشیده نمی شود و حالا که به کوشش خیام گاهشمار جلالی کاملا بر طبیعت منطبق است نام گذاری را برای ماه های سی و یک روزه با یک روز زیادی، اضافه قرار نمی دهیم تا در زمان هیچ کدام از چشن ها اختلافی پیش نیاید و شانزدهم مهر ماه برابر باشد به مهرگان. |
| |
| |
|